حرف هایی که شاید برای بقیه هم دوست داشتنی باشه...

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عشق» ثبت شده است

صدای قدم هایش را می شنوی؟

آنها را میبینی آن دو نفر را می گویم، با آنکه از خودمان دورند اما صدای قدم هایشان می آید عجیب نیست؟

از کجا می آیند؟ انگار راه طولانی را طی کرده اند

آن یکی را ببین آنکه سال خورده است و عصایی در دست دارد انگار نابینا باشد. حالش حال عجیبی است...

- اسمش جابر است جابر بن عبدالله انصاری و آن جوان نیز عطیه، از مدینه می آیند و به کربلا می روند همان جا که چهل روز پیش حسین را شهید و اهلبیت اش را اسیر کردند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جوانِ دانشجو

هجرت از خود

شأن انسان در ایمان و هجرت و جهاد است و هجرت مقدمه‌ی جهاد فی سبیل الله است. 

هجرت، هجرت از سنگینی‌هاست و جاذبه‌هایی که تو را به خاک می‌چسباند. 

چکمه‌هایت را بپوش، ره‌توشه‌ات را بردار و هجرت کن. 

حضرت امام حسین (ع) در صحرای کربلا انتظار تو را می‌کشد. 

چکمه‌هایت را بپوش و ره‌توشه‌ات را بردار و هجرت کن که پیامبران نیز همه آمده‌اند تا تو را از سنگینی‌ها رها کنند و زنجیر جاذبه‌ی خاک از دست و پای اراده‌ات بگشایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جوانِ دانشجو

مادر

مادر چه کلید واژه عجیبی است
کلید واژه ای که بیشتر با عشق و محبت مانوس است
حتی تعاریفی که از مادر وجود دارد تعاریفی از عشق و علاقه است علاقه ای که تمام وجود زن را مسخر خود کرده است، علاقه ای که سبب می گردد از خود پا بیرون نهد و حصار خود را بشکند، و دایره خود را نه تنها به اندازه خود بلکه به اندازه خانواده خود گسترش دهد

مادر تا وقتی مادر نیست تا وقتی همسر نیست تا وقتی که از محدودیت خود بیرون نیامده است، نمی تواند بفهمد چطور آن دختری که تا دیروز به زور هم از رختخواب بر نمی خاست، امروز با صدای کودک گهواره نشین خود از جا می پرد.

بله این اثر عشقِ مادر است که آن دختر لوس و بخور و بخواب و زودرنج دیروز را به زنی تبدیل کرده است که با قدرت شِگَرفی در مقابل گرسنگی و بی خوابی، تاب و تحمل زحمات مادری را به او می دهد

و مادر چه کلید واژه عجیبی است...
مادر روزت مبارک 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جوانِ دانشجو