آنها را میبینی آن دو نفر را می گویم، با آنکه از خودمان دورند اما صدای قدم هایشان می آید عجیب نیست؟

از کجا می آیند؟ انگار راه طولانی را طی کرده اند

آن یکی را ببین آنکه سال خورده است و عصایی در دست دارد انگار نابینا باشد. حالش حال عجیبی است...

- اسمش جابر است جابر بن عبدالله انصاری و آن جوان نیز عطیه، از مدینه می آیند و به کربلا می روند همان جا که چهل روز پیش حسین را شهید و اهلبیت اش را اسیر کردند